دوقلوهای پارسی
آشنا یعنی همخانه« من » در دیار «تنهایی » ، هم میهن من در سرزمین غربت
داره کم کم سال 1390به پایان می رسه،باخودم میگم یه ساله دیگه هم از عمرمون رفت واما به گذشته که بر می گردیم ای کاش های زیادی تو زندگیمون بوده که براشون افسوس بخوریم. اگه هنوز قلب هامون دارن می تپند بزارین برای کسانی که دوستشون دارین بتپند. اگه هنوز قلب هامون دارن می تپند بزارین بدون کینه بتپند. اگه هنوز قلب هامون دارن می تپندسعی کنیم تو هر تپشش مهربانی ودوست داشتن جای بدیم. اگه هنوز قلب هامون دارن می تپند بزاریم برای عشق بتپند. واگه هنوز فرصت زندگی کردن داریم باید برای همه زندگی کنیم زندگی شهد گل است که زنبور زمان می خوردش هر چه از ان می ماند عسل خاطرهاست نظرات شما عزیزان: یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 17:59 :: نويسنده : مهران ومهرداد
موضوعات آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
||
![]() |